قانون جذب یا قانون هدف

قانون جذب یا قانون هدف | آیا تصویرسازی خواسته میتواند در دستیابی به خواستهها موثر واقع شود؟
بحث قانون جذب به شکلی که امروزه مطرح است بعد از چاپ کتاب راز، نوشته خانم راندا برن به صورت گسترده در بین مردم رواج پیدا کرد.
این کتاب همانطور که از نام آن مشخص است از رازی پرده برمیدارد که گویا تمام افراد موفق از آن مطلع بوده و با توسل به آن روش موفق شدهاند به خواستههای خود دست یابند و دیگرانی که موفق به دستیابی به خواستهها و آرزوهایشان نشدهاند از این راز بی خبر بودهاند و آن راز چیزی جز قانون جذب نیست که اینک با چاپ کتاب، این راز در اختیار همگان است و همه انسانها به واسطه آن میتوانند به آنچه خواهان آن هستند دست یابند.
کتاب به این موضوع میپردازد که کائنات آنچه را که به آن فکر میکنیم در اختیار ما قرار میدهد و در واقع ما به سادگی میتوانیم با باور کردن این که آنچه را میخواهیم از پیش در اختیار ما قرار گرفته است آن خواسته را محقق سازیم.
به این ترتیب صحبتهایی این چنین در بین اغلب افراد وجود دارد که البته مدرسان انگیزشی هم تأثیر بسزایی در رواج چنین اندیشههایی داشتهاند. به احتمال خیلی زیاد شما هم درمورد قانون جذب چیزهایی میدانید یا این که از طرفداران آن محسوب میشوید و این عقیده را دارید که تصور کردن این که آرزوها و خواستههایمان به حقیقت پیوسته است میتواند در رسیدن به آن خواسته نتیجهبخش باشد.
در این مقاله مطابق با یافتههای پژوهشهای مختلفی که در این زمینه صورت گرفته است صحبت میشود و بر اساس مستندات علمی، قانون جذب و موثر بودن تصویرسازی و خیالپردازی خواستهها رد میشود و در نهایت به گونهای دیگر به موضوع تصویرسازی اهداف نگاه کرده و یک شیوه تایید شده علمی را ارائه میگردد.
اگر برای شما جای سوال است که چگونه این بحث پرمخاطب و جذاب، از نظر علمی تایید شده نیست و شیوه صحیح تصویرسازی به چه شکل است تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
قانون جذب چیست و چه آموزههایی ارائه میکند؟
هدف از این مقاله این نیست که به توضیح مباحث قانون جذب بپردازم و صرفاً برای آشنایی کلی با این بحث، اشارهای مختصر به مباحث قانون جذب میکنم تا مطالبی که خلاف آموزههای قانون جذب ارائه میکنم آسان تر درک شوند.
از این رو برای توضیح قانون جذب بهتر است مطالبی از کتاب راز را بیان کنم.
در کتاب راز این گونه آمده است:
قانون جذب مانند غول علاالدین، خواستههای ما را برآورده میسازد.
قانون جذب میگوید مشابهها یکدیگر را جذب میکنند.
به هر چیزی فکر کنید، آن را به سوی خود جذب خواهید کرد و افکار شما به واقعیت تبدیل خواهند شد. افکار شما به صورت فرکانسهایی در تمام جهان ساطع شده و کائنات، آنچه درمورد آن فکر میکنید را در اختیارتان قرار خواهد داد.
درست در لحظهای که میطلبید و باور میکنید و میدانید که پیشاپیش در اختیار شما قرار گرفته است، تمام عالم هستی جابهجا میشود تا آن را به منصۀ ظهور برساند.
پیشاپیش باور داشته باشید که آنچه میخواهید از آن شماست. به آنچه من ایمان بیچون و چرا مینامم اعتقاد داشته باشید. به آنچه دیده نمیشود ایمان داشته باشید.
وقتی باور کردید که دریافت میکنید، آماده شوید و به تماشای معجزه بنشینید.
وقتی تظاهر به باور کردن میکنید، باور میکنید که آن را به دست آوردهاید، غول در تمام لحظات به افکار غالب شما واکنش نشان میدهد. به همین دلیل است که وقتی درخواست میکنید باید همچنان باور کنید.
دریافت کردن مستلزم این است که احساس کنید آنچه را میخواستید دریافت کردهاید.
نیازی به تلاش ندارد. احساس خوبی ایجاد میکند، زیرا شما در طول موج دریافت کردن قرار دارید.
زندگی را رودخانهای با جریان آب سریع در نظر بگیرید. وقتی اقدامی میکنید تا اتفاقی بیفتد، احساس میکنید در جهت خلاف حرکت آب شنا میکنید، سخت و دشوار و پرتلاش به نظر میرسد. وقتی برای دریافت کردن از کائنات تلاش میکنید، احساس میکنید در جهت آب رودخانه در حرکتید، نیازی به تلاش ندارید. این همان احساس اقدام الهام شده است. هم جریان شدن با زندگی و عالم هستی است.
اقدام کلمهای است که برای بعضیها معنای کار میدهد. اما اقدام الهام شده به کار شباهت ندارد. تفاوت میان اقدام الهام شده و اقدام از این قرار است: اقدام الهام شده وقتی است که برای دریافت کردن اقدام میکنید. اگر اقدام کنید و بخواهید که اتفاق بیافتد، راه را اشتباه رفتهاید.
همانطور که از جملههای فوق مشخص است؛ بر اساس قانون جذب، ما برای این که بتوانیم خواستههای خود را عملی کنیم باید از تلاش و برنامهریزی در جهت دستیابی به هدف دست برداریم و تنها با روی آوردن به قانون جذب، روی افکار خود متمرکز شویم و سعی کنیم صرفاً به موارد مثبت فکر کنیم چرا که اگر به مثبتها فکر کنیم موارد مثبت جذب میکنیم و اگر به منفیها فکر کنیم موارد منفی جذب میکنیم و مطمئن باشیم هر آنچه میخواهیم به ما داده خواهد شد فقط باید تصویرسازی کنیم که هر آنچه خواهان آن هستیم به ما داده شده است و نسبت به این موضوع باور کامل داشته باشیم و در این صورت است که به طور معجزهآسایی خواستههای ما محقق میگردند.

درمورد تأثیر تصویرسازی در جهت رسیدن به خواسته کافی است در اینترنت جستجو کنید به این ترتیب با سایتهای بسیاری روبهرو خواهید شد که تصویرسازی را عملی موثر میدانند.
به مطالبی که از سایتهای مختلف در این زمینه جمعآوری شده است دقت کنید:
تجسم خواستههای زندگی یکی از روشهای بسیار خوب و موثر در افزایش انرژی و انگیزه و موفقیت به حساب میآید.
تصویرسازی خواستهها یک کار لذتبخش و بیزحمت و بیدردسر است که بهتر است در طول روز حداقل دو بار انجام شود.
مطابق با قانون جذب اگر شما بتوانید به خواسته خود فکر کنید و یک اتفاق را با تمام جزئیات آن را در ذهن خود تصور کنید میتوانید آن را جذب کنید.
تابلوی کائنات یا تابلوی آرزوها یکی از قدرتمندترین تمرینات قانون جذب است که میتوانید به طور موثری از آن برای دستیابی به آرزوها استفاده کنید.
با استفاده از تابلوی آرزوها میتوانید خواستههایتان را بیشتر تصور کنید و تصویرسازی ذهنی خود را واضحتر و قویتر کنید.
بنابراین آنچه از گفتههای فوق واضح است این است که قانون جذب میگوید تصویرسازی خواستهها سبب میشود که انگیزه و انرژی افزایش باید، بر همین اساس در زمانهایی که انگیزه ما افت پیدا کرده است میتوانیم به تصویرسازی مشغول شویم و خود را از فکرهای منفی دور کنیم، در حقیقت تصویرسازی به وسیله تابلو کائنات سبب میشود فرکانس و ارتعاش ما در جهت دستیابی به اهداف و خواستههایی که داریم نتظیم شود.

باید بگویم اگر از طرفداران قانون جذب نیستید و این مطالب برایتان تازگی دارد فرصت بهتری دارید که با دید عاقلانه به این موضوع فکر کنید و اگر از طرفداران قانون جذب هستید ماجرا کمی پیچیدهتر است و پیشنهاد من این است که به دور از هر گونه تعصب ادامه مقاله را بخوانید تا بتوانید فرصت تأمل و تجدیدنظر را به خود بدهید.
چه افکار و احساساتی با خواندن مطالب قانون جذب در شما شکل گرفت؟ آیا از نظر شما جالب و یا نتیجهبخش هستند؟
در این مقاله این فرصت وجود ندارد که به طور کامل به نقد قانون جذب بپردازم زیرا لازمه آن توضیح مباحثی مثل علم و شبه علم و… است و البته در این مقاله هدفم این است که از نظر علمی صرفاً اعتبار تصویرسازی مثبت در جهت دستیابی به خواسته را نقد و رد کنم.
بنابراین اینطور فکر میکنم که بسته به موضوع مقاله، اگر به پیامدهای منفی قانون جذب در زمینه رسیدن به اهداف اشارهای داشته باشم تا حد زیادی در به چالش کشیدن قانون جذب موفق عمل کردهام و به نوعی توانستهام آن را رد کنم چرا که ادعای قانون جذب این است که در رابطه با دستیابی به خواستهها مفید و موثر است اما به وفور میتوان شاهد نتایج منفی آن بود.
پیامدهای منفی قانون جذب در زمینه دستیابی به خواستهها چیست؟
مواردی که به عنوان پیامدهای منفی قانون جذب بیان میکنم، به طور واضح در نقل قولهای کتاب راز که بالاتر ذکر کردم مشخص است و میتوانید با مطالعه مجدد آنها، کاملاً این موضوع را درک کنید.
در ادامه به چهار پیامد منفی اشاره میکنم:
عدم نیاز به اقدام و عمل
بر اساس قانون جذب برای رسیدن به خواستهها، کافی است به نحوی باور و زندگی کنیم که گویی از قبل به خواسته خود رسیدهایم. در واقع قانون جذب اینطور میگوید که نباید در جهت رسیدن به خواسته اقدامی کنیم بلکه باید بنشینیم و از کائنات طلب کنیم و منتظر دریافت آن باشیم تا به ما داده شود. آن جایی که در کتاب راز میگوید: “نیازی به تلاش ندارید” “وقتی شما اقدامی میکنید تا اتفاق بیوفتد در خلاف جهت حرکت آب شنا میکنید” “اقدام برای بعضی معنای کار میدهد اما اقدام الهام شده به کار شباهت ندارد”. یا این سخن استر هیکس، مروج قانون جذب، کاملاً بیانگر این موضوع است که عمل و اقدام در دستیابی به خواستهها و اهداف بیمعناست: “به این دنیا نیامدهاید که چیزی را با عمل به وجود بیاورید”.
عدم نیاز به برنامه ریزی
قانون جذب میگوید باور کنیم که از قبل به آن خواسته دست یافتهایم و نکته اینجاست که وقتی در چنین وهم و خیالی زندگی کنیم دیگر برنامهریزی برای اهداف معنایی ندارد. جک کنفیلد، مروج قانون جذب، میگوید: وظیفه ما نیست که ببینیم هدفهایمان چطور محقق میشوند، ایمان داشته باشد که کائنات خودش کشف خواهد کرد چطور هدفتان را متجلی کند.
عدم نیاز به زمانبندی
به این صورت که از مطالب قانون جذب معلوم است در مسیر رسیدن به خواسته و هدف نیازی نیست که برای خود مهلت زمانی رسیدن به هدف مشخص کنیم چرا که برای کائنات کار سختی نیست که خواسته ما را برآورده سازد همین که با باور قلبی عمیق تصور کنیم که خواسته ما برآورده شده است طولی نمیکشد که کائنات به طور معجزه وار آن را محقق میسازد. راندا برن در کتابش میگوید: برای کائنات هیچ زمانی نمیبرد که خواستهتان را متجلی کند”.
عدم توجه به موانع
مطابق با قانون جذب باید وجود موانع پیش رو را نادیده گرفت زیرا در قانون جذب در نظر گرفتن موانع و چالشهایی که در طول مسیر اهداف به وجود میآیند، جزو افکار منفی به حساب میآیند که نباید به آنها فکر کرد چرا که فکر کردن به موارد منفی باعث جذب آنها میشود و ما به این صورت به موانع قدرت پدید آمدن میبخشیم. در کتاب راز میخوانیم: “به هر چیزی فکر کنید آن را به سوی خود جذب خواهید کرد و افکار شما به واقعیت تبدیل خواهند شد”.
آیا شما هم چنین عقیدهای دارید و سعی میکنید فقط جوانب مثبت را درنظر بگیرید؟ در ادامه به طور کامل به این موضوع میپردازم که اتفاقاً پژوهشها نشان از این دارند که توجه به موانع میتواند موثر عمل کند و تفاوت تصویرسازی مثبت قانون جذب و تصویرسازی مبتنی بر شواهد علمی در همین نکته است.
پژوهشهای علمی درمورد تصویرسازی خواستهها و اهداف چه میگویند؟
لازم به ذکر است که من در این مقاله صرفاً بر اساس نتایجی که از پژوهشهای علمی به دست آمده، درمورد تأثیر تصویرسازی به عنوان راهکاری در جهت دستیابی به خواستهها و اهداف صحبت میکنم و اشارهای به پژوهشهای انجام شده نمیکنم، البته در انتهای مقاله منبعی برای مطالعه معرفی میکنم که میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر از آن استفاده کنید.
خانم گابریله اوتینگن و همکارانش در زمینه مثبتاندیشی پژوهشهای بسیار مختلفی انجام داده اند که بر خلاف ادعای قانون جذب و مروجان آن، نتایج پژوهشهای آنها حاکی از این است که تصویرسازی و خیالپردازی درمورد دستیابی به هدف کمک واضحی به تحقق آن نمیکند و بر عکس جلوی وقوع آن را میگیرد. یعنی این که اگر درباره هدف خود تصور مثبت داشته باشیم و آن را به گونهای مجسم کنیم که گویی به آن دست یافتهایم نمیتواند در تحقق آن موثر واقع شود.
همانگونه که در بخش قانون جذب مقاله اشاره کردم؛ قانون جذب این ادعا را دارد که تصویرسازی به واسطه تابلوی کائنات سبب افزایش انگیزه و عمل میشود اما نتایج مطالعات خانم اوتینگن خلاف این را ثابت میکند و میگوید تصویرسازی مثبت درمورد هدف به انگیزهای برای اقدام منجر نمیشود، دلیل آن را در ادامه مطرح میکنم.
همچنین قانون جذب ادعا میکند که برای رسیدن به خواسته تلاش و اقدامی نیاز نیست حال این که نتایج پژوهشها بیانگر این است که تصویرسازی مثبت در مواردی که نیازمند تلاش و عمل هستند نمیتواند در محقق ساختن آنها سودمند باشد. به نظر شما تصور این که در یک دفتر کار شیک و مجلل، پشت میز نشستهاید چقدر احتمال پیدا کردن شغل و استخدام شما را افزایش میدهد؟
بنابراین کسی که در خیالپردازیهای مثبت غرق میشود، امکان تبدیل شدن به هر آنچه را که میتوانسته باشد از خودش میگیرد، پس مثبتاندیشی هزینه و بهایی گزاف دارد. در حقیقت این که بنشینیم و درمورد هدف خود رویابافی کنیم، راهکار مفیدی برای انگیزه داشتن و به حقیقت پیوستن هدف نیست و با دیدی عاقلانه به این ماجرا میتوان دریافت که کوته فکری است اگر به رویاپردازی بنشینیم و خیال کنیم به خوبی و خوشی در مسیر موفقیت هستیم.
چرا تصویرسازی و خیالپردازی در جهت رسیدن به اهداف سودمند نیست؟
در ارتباط با این موضوع میتوان به گفتههای مارتین سلیگمن توجه کرد، سلیگمن بر این باور بود که انتظاراتی که درباره آینده داریم باید براساس تجربیات موفق گذشته باشد. وی اینگونه بیان میکند که زمانی بالاترین خوشبینی را داریم که واقعیت را همانطور که تاکنون میشناختهایم ارزیابی میکنیم و نتیجه منطقی میگیریم که آینده هم به همان شکل خواهد بود.
در حقیقت میتوان دو نوع خوشبینی را در نظر گرفت:
- انتظارات مثبتی که اساس آنها در تجربیات موفق گذشته است.
- انتظارات و تصوراتی که مبنای آنها امیال و آرزوها هستند.
در واقع به گونهای که قانون جذب مطرح میکند تصورات ما در دسته دوم قرار میگیرد یعنی ریشه در امیال و آرزوها دارد و متاسفانه قانون جذب به این که انتظارات و تصورات ما مبنی بر تجربیات موفق گذشته باشد توجهی ندارد و صرفا میگوید غول چراغ جادو همواره با شما است و هر آنچه را که مطابق با اصول قانون جذب طلب کنید به شما داده خواهد شد و فاعلیتی برای شخص درنظر نمیگیرد که بر اساس توانایی خود چیزی را به دست آورد بلکه تنها با باور عمیق نسبت به این که آن خواسته را هم اکنون دارد به زودی آن خواسته به او اعطا خواهد شد نه اینکه آن را به دست خواهد آورد.
بر این اساس خیالپردازیهای مثبتی که بر طبق ارزیابیهای تجربیات قبلی نبوده است به انگیزه ای برای عمل تبدیل نمیشوند. به عبارت بهتر، مثبتاندیشی و رویاپردازی افراط گونه ای که بر اساس تجربیات گذشته نباشد در بلند مدت مانع از پیشرفت میشود و میتواند ما را به ورطه سکون و بیتحرکی بکشاند، در عوض هرچه امید ما نسبت به یک موقعیتی بر اساس برآورد معقولی از تجربیات گذشته باشد احتمال موفقیت نیز بیشتر است.
نکته اصلی در یافتههای مطالعات خانم اوتینگن این است که هنگامی که درمورد هدف تصویر سازی و خیالپردازی میکنیم به آرامش میرسیم و توان و انرژی لازم برای اقدام را از دست میدهیم و گویی در حالت خلسه به سر میبریم، در صورتی که همه ما میدانیم برای رسیدن به هدف باید به اندازهای انرژی داشته باشیم که از جای خود برخیزیم و اقدام کنیم. در حقیقت تصویرسازی توان مان را برای پرداختن به کارهای دشواری که نیازمند تلاش همه جانبه هستند تا حد زیادی تضعیف میکند. بنابراین هرچه بیشتر تصویرسازی مثبت داشته باشیم، بیشتر نیرویمان را برای انجام کار از دست میدهیم. مسئله قابل توجه این است که ما در مواجهه با وظایف دشوار و چالشهای بزرگ زندگی اکثرا به خیالپردازی و تصویرسازی روی میآوریم که اگر آن کار را با موفقیت انجام دهم چه احساس خوشایندی خواهم داشت و این باعث میشود آرامش را تجربه کنیم و همین آرامش خیال مانعی بر سر اقدام کردن میشود. در حالی که در قانون جذب به این برمیخوریم که هرچه تصویرسازی بیشتری داشته باشید انگیزه شما بیشتر و موفقیتتان حتمیتر میشود.
با این اوصاف، این سوال پیش میآید که چه چیزی در ذهن رخ میدهد که به احساس آرامش منجر میشود و در پی آن انگیزه عمل کاهش مییابد؟ آیا پاسخی برای این پرسش به ذهن شما میرسد؟
تمام ماجرا به اصطلاحی تحت عنوان “اکتساب ذهنی” برمیگردد. در اصل وقتی ما به تصویرسازی مشغول میشویم صرفا از آن آیندۀ خوب مورد انتظاری که محقق شده لذت نبریم بلکه ذهن ما فریب میخورد و فکر میکند که به آن آینده دست یافتهایم و در چنین حالتی دیگر جایی برای تلاش و اقدام باقی نمیماند و این دقیقا بر خلاف گفتههای مدرسان انگیزشی و انتظار مردم است که تصور کردن موجب پدید آمدن میشود چرا که نتایج پژوهشها نشان از این دارند که تصور کردن باعث جلوگیری از پدیدآمدن اهداف میشود.
خیالپردازی مثل یک تله عمل میکند که ما هنگام تصویرسازی در دام افتاده و گرفتار میشویم و نمیتوانیم خود را از خیالپردازیهای خود بیرون بکشیم چون برای ما این احساس آرامش و این فریب ذهن برای به حقیقت پیوستن اهداف به قدری خوشایند است که تمایل داریم هرچه بیشتر در چنین افکاری غوطهور شویم و به اطلاعاتی توجه کنیم که این تصویرسازی را تایید و طولانیتر میکند.
آیا از نظر شما این یافته علمی، نکته تکان دهندهای نیست؟ ما به سادگی به طور ناخودآگاه با تصویرسازی این پیغام را به ذهن خود میدهیم که خواسته و هدفی که در پی کسب آن بودهایم محقق شده و دیگر نیازی به کوشش نداریم. به نظر شما زمان این نرسیده است که نسبت به بحث قانون جذب و مثبتاندیشی و تصویرسازی خواسته تجدید نظر کنید؟

براساس پژوهشهای علمی روش صحیح تصویرسازی چگونه است؟
علیرغم این که قانون جذب میگوید باید به موانع و چالشها در مسیر خواستهها توجهی نکرد چون این توجه سبب میشود که دقیقاً همان چیزی را که نمیخواهیم و از آن فراری هستیم به یکباره ظاهر شود، پژوهشها نشان میدهند که اتفاقاً شناسایی موانع باعث میشود ما عملکرد بهتری داشته باشیم.
خانم گابریله اوتینگن در پژوهشهای خود به این موضوع پی برده است که خوشبینی و مثبتاندیشی صرف نتیجهبخش نیست و باید کمی بدبینی و منفینگری را چاشنی آن کنیم و این است که میتواند موثر واقع شود. خانم اوتینگن این موضوع را تحت عنوان “مقابله ذهنی” مطرح میکند.
مقابله ذهنی به این شکل است که ما باید ابتدا نسبت به خواسته و هدف خود تصورات مثبت داشته باشیم و درمورد آنها تصویرسازی کنیم اما بلافاصله باید به موانع و چالشهای موجود فکر کنیم و به این بیندیشیم که چه عاملی به عنوان سد و مانع در مسیر رسیدن به خواسته وجود دارد؟ این کار سبب میشود انگیزه افزایش یابد و سریع دست به کار شده و اقدام کنیم. نکته اساسی این است که بعد از شناسایی موانع باید برای آنها برنامهریزی کنیم و برای حل آنها چارهای بیندیشیم و همین کار مجدداً انگیزه عمل را چند برابر میکند، این در حالی است که در قانون جذب جایی برای شناسایی موانع و برنامهریزی برای حل آنها وجود ندارد.
تأملات نهایی
همانطور که گفته شد، در قانون جذب نیازی به تلاش، برنامهریزی و توجه به موانع نیست و راه رسیدن به خواسته این است که باور کنیم چیزی را که میخواهیم هم اکنون داریم، در صورتی که مطالعات علمی نشان میدهند دستیابی به خواسته مستلزم تلاش است و تصویرسازی و رویاپردازی بدون عمل نمیتواند سودمند باشد. همچنین نادیده گرفتن موانع و واقعیتهای موجود، خود مانعی بر سر راه دستیابی به خواستهها به حساب میآید.
پس میتوان بدین صورت نتیجه گرفت که در قانون جذب، هدف مفهومی ندارد و تنها آرزوها و خواستهها مطرح هستند که بدون تلاش میتوانیم آنها را از غول چراغ جادو یا عالم هستی یا کائنات طلب کنیم و منتظر شویم تا برآورده شوند و در مرحله دوم باید به خود شکی راه ندهیم و با تصویرسازی باور کنیم که خواستهمان برآورده شده است، در صورتی که در پژوهشها به این موضوع برمیخوریم که هدفگذاری و برنامهریزی برای رسیدن به آنچه خواهان آن هستیم و مایلیم آن را به دست آوریم امری ضروری است، در حقیقت باید قانون هدف را پیگیری کنیم.
آیا وقت آن نرسیده که به جای قانون جذب به قانون هدف روی آورید و بنای موفقیت خود را بر روی مطالب معتبر قرار دهید تا زیرساختی محکم و استوار داشته باشید؟
از آنجایی که رسیدن به هدف نیازمند یادگیری روش صحیح هدفگذاری و برنامهریزی برای تحقق آن است، یک دوره آموزشی کاملاً رایگان در زمینه هدفگذاری آماده کردهام که در ادامه میتوانید از طریق تصویر انتهای مقاله نسبت به تماشای آن اقدام کنید.
منابع و مطالعات بیشتر
برای دسترسی به اطلاعات بیشتر و مطالعه پژوهشهای صورت گرفته در زمینه مثبتاندیشی و تصویرسازی اهداف پیشنهاد میکنم کتاب مثبت فکر نکنید نوشته خانم گابریله اوتینگن را بخوانید.
چگونه هدف گذاری اصولی و کاربردی را بیاموزیم؟
به نظرم این جمله، اهمیت قانون هدف را به صورت کاملاً روشن نشان میدهد: هدفگذاری ابزاری است که به وسیلۀ آن از سرزمین آرزوها به سمت دنیای واقعیت میرویم.
برای یادگیری هدفگذاری به شکل اصولی و کاربردی رو تصویر زیر کلیک کنید.
دیدگاهتان را بنویسید