شادکامی چیست و چه راهکارهایی برای رسیدن به آن وجود دارد؟

شادکامی چیست و چه راهکارهایی برای رسیدن به آن وجود دارد؟
حتماً شما هم در طول زندگی خود به دنبال تجربه احساس نشاط بودهاید و همواره این موضوع که شادمانی اصیل چه زمانی محقق میگردد و احساس رضایت چگونه شکل میگیرد ذهن شما را به خود مشغول داشته است.
مطمئناً افرادی را دیدهاید که علی رغم داشتن زندگی خوب احساس شادی و رضایت را تجربه نمیکنند و در مقابل افرادی را دیدهاید که هرچند زندگی خوبی ندارند اما از شادی و رضایت درونی برخوردارند. به نظر شما این اتفاق چگونه رخ میدهد؟
برای این که بتوانید پاسخی برای سوالهایی که ذهنتان را به خود مشغول کرده بیاید در ادامه همراه ما باشید چون ما در این مقاله قصد داریم مقوله شادکامی را از دیدگاه روانشناسی بررسی کنیم و نظریه شادکامی مارتین سلیگمن را شرح دهیم، در این صورت برداشت بهتری از شادکامی خواهید داشت و مسیری برای تجربه بیشتر شادکامی پیش روی خود خواهید یافت.
تفاوت احساس شادی با شادکامی
برای درک بهتر مفهوم شادکامی، ابتدا باید شادی را تعریف کنیم و سپس به تفاوت آنها بپردازیم.
شادی به معنای حالت احساسی و روانی است که شخص در آن احساس خوشحالی و لذت میکند و این حالت معمولا به همراه احساس انرژی و آرامش و راحتی ذهنی است.
شادی معمولاً به صورت موقتی و لحظه ای است اما نکته مهم این است که از لذت پایدارتر است. منظور از لذت احساس خوشی است که از نوشیدن و خوردن و… حاصل میشود چون بر خلاف شادی، لذت مبتنی بر حواس پنجگانه است.
شادی میتواند به طور موقت و در مدت زمان کوتاهی رخ دهد و با تغییرات در شرایط و وقایع تغییر کند یا از بین برود، به عنوان مثال ممکن است شخصی به خاطر دستاوردهایی که اخیراً کسب کرده شاد باشد اما با گذشت زمان این حالت شادی کاهش یابد و به حالت عادی برگردد.احساس شادی میتواند به دلیل رویدادها، تجربیات مثبت، دستاوردها و… به وجود آید.
پس از نظر روانشناسان شادی یک هیجان ناپایدار است و میتواند از چند ثانیه تا چند ساعت ادامه داشته باشد و در صورتی که احساس شادی بیش از چند ساعت ادامه یابد و برای مدت طولانی پایدار بماند به آن احساس شادکامی یا خوشبختی میگویند.
تعریف احساس شادکامی از نظر روانشناسی
به طور کلی، در روانشناسی شادکامی در سطح فردی مورد توجه قرار میگیرد. شادکامی به عنوان یکی از ویژگیهای شخصیتی فرد در نظر گرفته میشود و این بدان معناست که میزان شادکامی هر شخص به ویژگیهای فرد وابسته است که چه نوع نگرشی نسبت به زندگی دارد.
یکی از عواملی که به شادکامی در فرد میانجامد درک فرد از خویشتن است.
شناخت حفیقت وجودی خویش باعث میشود فرد بر توانایی های خود آگاه شود و شرایط زندگی خود را با تکیه بر توانایی هایش بهبود دهد.
انسان همواره در پی فهم این موضوع بوده است که چگونه میتواند بهتر زندگی کند و به احساس رضایتمندی دست یابد که این موضوعات در مفهوم شادکامی میگنجند. روانشناسان شادکامی را متأثر از حوادث متوالی مثبت زندگی، احساس مهارت بر حوادث خوب و بد زندگی، یافتن معنای زندگی، کنترل احساسات و تجارب بیرونی و درگیر شدن کامل در جزئیات خوب و بد زندگی میدانند.
روانشناسان زیادی در ارتباط با شادکامی نظریههای گوناگونی ارائه کردهاند، کسانی چون اد داینر، دانیل گیلبرت و… که ما در این مقاله نظریه شادکامی مارتین سلیگمن را مورد بررسی قرار میدهیم.
روانشناسی مثبت گرا و نظریات مارتین سلیگمن:
مارتین سلیگمن روانشناسی مثبت گرا را با هدف ارتقای سطح کیفیت زندگی انسانها پایه گذاری کرد. در واقع سلیگمن و همکارش چیکسنت میهای در سخنرانیهای خود در توصیف هدف روانشناسی مثبت گرا از عبارت A life Worth living به معنای زندگیای که ارزش زیستن داشته باشد یاد کرده ند.
از این رو، سلیگمن در قالب روانشناسی مثبت گرا و در ادامه تلاشهایش برای کشف آنچه زندگی را ارزشمندتر میکند نظریه های کاربردی ارائه میکند. نظریه شادکامی یکی از نظریههای اوست که در این مقاله به آن میپردازیم و نظریه بهزیستی را بعد از نظریه شادکامی مطرح میکند و در آن دیدگاه خود را به صورت دقیقتر بیان میکند و نظریه بهزیستی را راهی برای رسیدن به شکوفایی و رضایتمندی میداند.
نظریه شادکامی مارتین سلیگمن:
سلیگمن معتقد است شادی حق طبیعی هر انسان است و برای رسیدن به این احساس باید برنامه ریزی و تلاش کرد و شادی واقعی را قابل دستیابی میداند و باور دارد میتواند زندگی را شیرینتر و روابط انسانی را غنیتر کند.
او شادکامی را به سه مولفه تقسیم میکند:
- هیجان مثبت(زندگی لذت بخش): داشتن احساسات مثبت مثل خوشی، قدردانی، آرامش، امید، سربلندی، عشق و… را شامل میشود.
- مجذوب شدن(زندگی با اشتیاق): بر غرقگی، اشتیاق، شیفتگی و بهباشی متمرکز است.
- معنی(زندگی معنیدار): خدمت به چیزی والاتر از خود را در بر دارد.
از دیدگاه سلیگمن شادی در سه بعد خلاصه میشود:
- بعد گذشته: در قالب رضایت و بهزیستی
- بعد حال: در قالب جاری بودن، خوشی، لذت بردن و شادمان بودن
- بعد آینده: در قالب شناخت های سازنده، امید، خوش بینی
و هیجانات مثبت را به سه طبقه تقسیم میکند:
- اگر هیجانات مثبت همراه با زمان آینده بیایند در برگیرنده خوش بینی، امید، اطمینان، وفا، سلامتی و داشتن دورنمای خوب است.
- اگر با زمان گذشته بیایند شامل رضایتمندی، خشنودی، کمال سرافرازی و آرامش اند که هیجانهای مثبت اصلی هستند.
- اگر با زمان حال همراه شوند به دو حالت لذتهای زودگذر و خشنودی بادوام پدید میآیند.
به طور کلی، به باور وی سه راه برای رسیدن به شادکامی وجود دارد که اولین راه زندگی لذت بخش، دومین راه زندگی با اشتیاق و سومین راه زندگی معنی دار است که با جستجوی این سه نوع زندگی میتوان به شادکامی رسید.
در حقیقت سلیگمن، شادکامی اصیل را ترکیبی از زندگی لذت بخش و زندگی با اشتیاق و زندگی معنیدار میداند.
نکته شایان ذکر این است که افرادی که به فعالیتهای فرح بخش و لذت گرایانه یعنی زندگی لذت بخش مشغول میشوند در کوتاه مدت سطوح بالای عاطفه مثبت را تجربه میکنند ولی سعادت جویی در بلند مدت یعنی پرداختن به زندگی با اشتیاق و زندگی معنیدار میتواند معنا و ارزش را به ارمغان آورد.
از آنجایی که احساس شادکامی به رضایتمندی مرتبط میشود، احساس رضایت را از دیگاه روانشناسی تعریف میکنیم.
تعریف احساس رضایت
میزان رضایت از زندگی یکی از شاخص های بهداشت روانی است. رضایت از زندگی به عنوان تفاوت میان آنچه که شخص میخواهد و آنچه که هست در نظر گرفته میشود، در حقیقت تفاوتی که بین واقعیت و ایده آل شخص وجود دارد میزان رضایتمندی آن را مشخص میکند.
رضایت از زندگی نگرشی است که نسبت به ارزیابی کلیت زندگی خود یا برخی از جنبههای زندگی همچون روابط، عملکرد تحصیلی، شغل و دستاوردهای شخصی وجود دارد. رضایتممندی به عنوان ارضای نیازهای اساسی و احساس خوشایند افراد به زمینههای مختلف زندگی بیان میشود.
به عبارتی، رضایت از زندگی ارزیابی شناختی و عاطفی فرد از زندگی خود است که این ارزیابی ها شامل واکنشهای احساسی نسبت به وقایع به علاوه قضاوت شناختی از برآورده شدن خواستهها میشود.
احساس رضایتمندی میتواند درمورد همه بخشهای مختلف زندگی فرد در مقطع زمانی خاص یا یک قضاوت کلی درمورد زندگی فرد از بدو تولد باشد.
نکته مهم این است که رضایت از زندگی یک فاکتور درونی و یک مفهوم منحصر به فرد برای هر انسان است با این تفسیر که هر کس ملاکهای متفاوتی از سایرین دارد پس در بخشهای گوناگون و به میزان متفاوت این احساس را تجربه خواهد کرد.
درست است که رضایت از زندگی به احساس هر شخص نسبت به عملکرد و شرایط زندگی خودش اتلاق میشود اما فاکتورهای وضعیت سلامت جسمی و روانی، میزان ارتباطات اجتماعی سالم، میزان استفلال فردی و باورها و ارزشهای ذهنی در بهبود سطح رضایت از زندگی موثر هستند.
راهکارهایی برای افزایش احساس شادکامی:
مبانی نظریه شادکامی سلیگمن سه عامل سلامت، رشد و شادابی هستند. در واقع به باور سلیگمن حفظ سلامت روانی و جسمی، رشد شخصی و برطرف کردن نیازها و تحقق اهداف، تجربه احساس شادمانی و رضایت میتواند به بهبود کیفیت زندگی و حس شادکامی منجر شود.
و راه دستیابی به احساس شادکامی را جستجوی سه نوع زندگی لذت بخش و با اشتیاق و معنیدار میداند. از این رو راهکارهایی که در ادامه ارائه میکنیم مبانی نظریه و سه نوع زندگی را دربر میگیرد.
1_ مراقبت از سلامت روانی و جسمی:
داشتن جسم و روان سالم از طریق تمرکز بر تغذیه سالم، ورزش، استراحت کافی و مدیریت استرس به دست میآید و در نتیجه جسم و روان سالم میتوان به احساس شادکامی بیشتری دست یافت.
2_ داشتن روابط سالم و سازنده:
ایجاد و حفظ روابط مثبت با دیگران از جمله خانواده و دوستان و همکاران به تجربه احساس شادکامی کمک میکند، حمایت اجتماعی و به اشتراک گذاری لحظات خوش با دیگران احساس تعلق را تقویت میکند.
3_ بهره وری از زمان:
تمرکز بر فعالیتهای مهم و مفید و استفاده درست از زمان خود به شادکامی کمک میکند، برنامه ریزی منظم و الویت بندی وظایف باعث احساس پیشرفت و کنترل بیشتر میشود.
4_ توسعه مهارتها و توانمندیها:
پیشرفت و توسعه شخصی از طریق یادگیری و آموزش سبب میشود از تواناییهایی که داریم بهره ببریم و احساس رشد را در خود پرورش بدهیم.
5_ داشتن معنا در زندگی:
معنا در زندگی باعث میشود با دید بزرگتری به زندگی نگاه کنیم و وجود خود را به ارزشهای اساسیتری گره بزنیم، در این زمان است که حس نوع دوستی نمایان میشود.
6_ تقویت احساسات خوب:
داشتن فضای شخصی برای استراحت و تفریح و پرداختن به کارهایی مثل مدیتیشین روحیه را بهبود میبخشد و به تجربه احساس شادکامی بیشتر کمک میکند.
دیدگاهتان را بنویسید